بعد از اولین نوشته که یک دعا بود از استاد دکترعلی شریعتی؛ می خوام بازم شروع به نوشتن کنم بعد از دوماه سکوت و در به دری ... من حدود دو سال و نیم با انواع سرویس های بلاگ نویسی آشنا شدم و شروع به نوشتن در اونها کردم که هر کدوم عیب هایی داشت و در عین حال خوبی هایی ولی خوب اینجا یعنی پارس بلاگ امکانات خوبی میده که فکر کنم سومین سرور بلاگ ایرانیه ... البته امیدوارم اینجا (هم پارسی بلاگ هم این یک وجب جا )هم پیش رفت کنه ...
تقریبأ از توی شناسنامه می توانید منو بشناسید ... ولی بیشتر از اون ...
اسمم علی (این که تو شناسنامم بود) یه جورایی مثل علی کوچولو شیطونم (ولی این نبود)... به هنر عشق می ورزم ... مخصوصأ موسیقی... نقاشی هم می کنم ... عکاسی که که نگو نه پرس که دیونشم ...ورزش هم گاهی اگه وقت باشه اونم شمشیر بازی... کوه هم می روم(کجاش فرق نمی کنه روز و شبش هم فرق نمی کنه) ... توی نجوم یه کارهایی می کنم (در اصل همه کار محاسباتی رصدی و ... )... در حال حاضر هم که دانشجو هستم ... در حال انصراف از دانشگاه آزاد اسلامی (سه دروغ بزرگ «دانشگاه»«آزاد»«اسلامی») در رشتهْ الکترونیک ... و در حال حاضر هم دانشجوی فناوری اطلاعات IT علم و صنعت هستم ... حدودأ دو ماه دیگه می روم توی 20 سال (از همین حالا تولدم مبارک ) ... دیگه ... هدف من هم از این وبلاگ اینکه که به هدف هام برسم ... حدف هایی(سوتی که توی بازخوانی از خودم گرفتم حدف نه هدف) مثل اطلاع رسانی ... خاطراه نویسی ... و کلی چیزای دیگه ... امیدوارم که خوب بنویسم تا شاید بتوانم یه کمی به این جامعهّ بزرگ بلاگ نویسی ایران کرده باشم (البته به خودم بیشتر کمک می کنم...این ها رو جزو نوشته های بلاگم قرار ندین ... اینها فقط قسمتی از معرفی خودم بود )
خوب تا نوشتهّ بعدی که شروع به نوشتن می کنم ... یا هو
اینم جملهّ امروز : شکسپیر میگه:"اگر سیبی را گاز بزنی و یه کرم درسته ببینی ناراحت نشو...اون موقعی ناراحت بشو که سیب رو گاز بزنی و یه کرم نصفه ببینی"...
دو وجب تا بینهایت